امسال اول ماه مه همزمان با جنگ در اوکرایین و کماکان شرایط پاندمی ویروس کرونا است. حقوق بگیران با قیمت های فزاینده مواد غذایی و انرژی، تضعیف و فشار ممتد به سندیکاهای کارگری، اخراجهای گسترده و اجاره خانههای بالا، دست و پنجه نرم میکنند. افرادی که در مشاغل نامطمئن و بیثبات استخدام شدهاند و درآمد کمی دارند، به سختی می توانند با درآمد ناچیزشان، زندگی کنند و همواره به کمک های دولتی وابسته هستند. طبق نظرسنجی ها، تقریباً از هر 5 نفر، یک نفر در بخشهای با دستمزد پایین، کار می کند. به طور خاص، شهروندانی که پیشینهی مهاجرتی دارند، در این دوران، بیشتر تحت فشار قرار می گیرند و اغلب به عنوان کارگر موقت یا از طریق قرارداد کاری با شرکتهای واسطه و سودجو، با دستمزد پایین، استخدام می شوند.
ایرانیان ساکن آلمان نیز از این شرایط رنج می برند.
شکاف بین فقیر و غنی، آشکارا در حال ژرفش است. در حالی که افزایش بودجه های نظامی و پیامدهای آنها فشار شدیدی به اقتصاد و اکثریت خانواده ها وارد و خطر سقوط به فقر بسیاری از انسان ها را تهدید می کند، برخی از این بحران سود جستهاند و در این وضعیت، به طرز چشمگیری ثروتمند شدهاند.
اکنون بار دیگر زمان آن فرارسیده که این پرسش را مطرح کنیم که ما چگونه میتوانیم و میخواهیم جامعه آلمان را در مقابل چالشهای بزرگ این دوران عادلانهتر، با همبستگی بیشتر تکامل و شکل دهیم؟
آنچه که مسلم است، تامین هزینه هنگفت فرآیندهای گذارِ چالشبرانگیز همچون مقابله با تغییرات اقلیمی، دیجیتال سازی و ساختمان جامعه پسامهاجرتی را نمیتوان تنها بر عهدهی کارگران، کارمندان و فرزندان آنان در آینده گذاشت.
ما بیشتر به همبستگی، عدالت و فرصت برابر نیازمندیم و آنچه در این میان بیتردید اهمیتی اجتنابناپذیر دارد، همانا نگاهداری و تکامل پایهها و سامانه آزادیخواهانه و دمکراتیک و همبستگی اجتماعی در جامعه آلمان میباشد.